سفارش تبلیغ
صبا ویژن






گمآنه

| من جاده ی در دست ِ احداثم |

می ترسم یک روز صبح بیدار شوم و با تعجب به انگشتانم خیره شوم. خودم را در آینه نگاه کنم و به خاطر نیاورم. کلید اینتر لپ تاپ را بزنم و فیلمی که روی آن آماده است را ببینم که دارم می گویم:" سلام ریحانه! وقتی این فیلمو می بینی دیگه من وجود ندارم. در واقع من تموم شدم و حالا این تویی که زنده ای ..." بعد فکر کنم که آن که بوده که حالا نیست و این کیست که حالا هست. و هرچه و هرچه فکر کنم به خاطر نیاورم که این آخرین بازمانده از دغدغه هایم بود که پشت دیوار خستگی و بی تفاوتی هایم جان داد!

 

دغدغه هایی که قرار بود روزی دنیا را تغییر دهند و حالا  ...

 

#سلفلس


نوشته شده در چهارشنبه 95/4/2ساعت 5:42 صبح توسط ریحانه کاف| نظر



      قالب ساز آنلاین