سفارش تبلیغ
صبا ویژن






گمآنه

| من جاده ی در دست ِ احداثم |

معمولا روزی چند بار در برابر فردی قرار می گیرم که دلم می خواهد بنشینم و تا می تواند حرف بزند و من فقط گوش کنم. فقط حرف بزند و من با تمام توانم تلاش کنم که زیر و بم شخصیت ش را بشناسم. شناختن شخصیت افراد هیچ فایده ی خاصی برای من ندارد اما من دیوانه وار برای شناختن بعضی ها مشتاقم. مثلا همین امروز چهار نفر را دیدم که با تمام وجودم دلم می خواست سوال های کوتاهی که پاسخ های طولانی دارند بپرسم تا فقط حرف بزنند و من فقط گوش کنم. از آن سوال هایی که هزار شاخه دارد و آنکه جواب می دهد باید مدام از این شاخه به آن شاخه بپرد و در نهایت نداند از کجا شروع کرده است. آدم ها باید انقدر برای یکدیگر فرصت داشته باشند که اگر کسی از راه رسید و دلش خواست آنها را بشناسد، راه برای شناختن باز باشد. آدم ها باید انقدر هم را بشناسند که از رنگ عکس پروفایل دیگری، حال دقیق ش را بفهمند. آدم ها باید با یکدیگر انسانانه رفتار کنند. آدم ها باید حرف بزنند و از پیچ و خم جاذبه های گردشگری شخصیتشان صحبت کنند. آدم ها باید آدم باشند!

پ.ن: چقدر دوست داشتم امروز چندین ساعت بیشتر برای شناختنت وقت می داشتم ...

پ.ن تر: تنها یک روز بود که روز طولانی شد. حساب کن!

پ.ن ترین: فکر های امشبم برای تو ...


نوشته شده در پنج شنبه 95/2/23ساعت 12:34 صبح توسط ریحانه کاف| نظر



      قالب ساز آنلاین