سفارش تبلیغ
صبا ویژن






گمآنه

| من جاده ی در دست ِ احداثم |

همیشه فکر می کردم این تصویر تنها در فیلم ها پیدا می شود. تصویری که یک موتور کنار خیابان واژگون شده و راننده اش کمی آن طرف تر سرش را به گوشه ی جدول تکیه داده و تمام صورتش را خط خطی های خون پر می کند و چشمانش نای باز شدن و امید بسته شدن ندارد و مثلا دستش هم شکسته و با دست دیگر محکم آن را گرفته و زیر لب ناله می کند و آدم ها دورش جمع شدند و به جای این که کمک کنند فقط نگاه می کنند و فیلم و عکس می گیرند و صدا برایش ایجاد میکنند و او بین مردم انگار دنبال آشنایی که کمکش کند می گردد و آمبولانس نمی آید و پلیس دیر کرده و یک نفر می خواهد سر و ته فرد زخمی را بگیرد و ببرد بیمارستان و همه سوال برایشان پیش می آید که اگر بلندش کنند نخاع ش آسیب می بیند یا اگر نرسانندش بیمارستان می میرد و او در این میان تنها زیر لب ناله ی خفیفی می کند و در گوشه ای تلفن همراه شکسته اش زنگ می خورد و کسی پاسخگو نیست و مادرش پشت خط نگرانش می شود و ماشین های خیابان سرعتشان را کم می کنندتا ببینند چه خبر شده و هر کس تفسیری ارائه می دهد. تا امروز ساعت 16 و 47 دقیقه.


نوشته شده در شنبه 95/3/22ساعت 9:40 عصر توسط ریحانه کاف| نظر



      قالب ساز آنلاین