گمآنه
| من جاده ی در دست ِ احداثم |
یادم نیست آخرین شبی که کنار عطرت دراز کشیدم و تلاش کردم با تمام وجودم حس ت کنم کِی بوده.حتا یادم نیست آخرین باری که عطرت توی سرم پیچید و در عمق بد بختی هایم احساس کردم از این خوش بخت تر نمی توانم باشم چند روز و چند سال پیش بوده. فقط می دانم خدا را باید شکر کنم که نوستالوژی ِ فراموش نشده ی شب های بی تابی ام دوباره به سراغم آمده تا شب به شب با عطر تو چشم هایم را ببندم بی آن که بدانم قرار است بازشان کنم یا نه... چقدر خاطره در عمق جان خود داری ...
نوشته شده در یکشنبه 95/6/7ساعت
1:32 صبح توسط ریحانه کاف| نظر
قالب ساز آنلاین |